ساختن با اعتراض
نارضایتی مدام انسان یک ویژگی سازنده برای تغییر شرایط سخت موجود به شرایط بهتر و باب میلتر است. هرگاه شخصی احساس نارضایتی کرد باید آمادهی یک تغییر مثبت باشد اما آیا این احساس همیشه منجر به تغییر مثبت میشود یا ممکن است شرایط فعلی را هم بدتر از گذشته کند؟
باید بگویم کهخیز برداشتن انسانها برای اصلاح هر موردی مسلما باید با هدف و قصد درستی باشد. به عبارتی برای ساختن باید برنامه و مسیر مشخصی داشت تا بتوان طبق آن پیشرفت و به نتیجه مطلوب رسید. نداشتن مسیر و هدفعدم تفکر در مورد کارهایی که قرار است انجام دهیم منجر به گم کردن سر کلاف اعتراض و انتقاد خواهد بود که این اتفاق به جز از بین رفتن تصمیم اصلاح و یا شاید حتی نابودی اصل موضوع نتیجهای نخواهد داشت. برای مثال پزشکی بیتجربه را تصور کنید که برای درمان یک بیمار دست به عمل جراحی قلب بزند و قفسه سینه بیمار را بشکافد، در این زمان تنها بیمار بهبود نمییابد بلکه احتمال از دست رفتن او بسیار زیاد است. بنابراین هر عملی و هر کنشی نیازمند مطالعه، یادگیری، تفکر، بررسی، تحقیق و برنامه ریزی
دارد و در نهایت اقدام برای اصلاحات و نقد پس از همه اینها اتفاق خواهد افتاد.
انتقاد و اعتراضی را میتوان سازنده نامید که فرد با کمترین تنش ممکن تمرکزش را روی بهبود وضع موجود گذاشته و در جهت رفع کاستیها تلاش کند، نه اینکه وضع موجود با کلام و رفتار
ما پر تنشتر شود و به قول معروف صحبتهای ما نقش بنزین روی آتش را ایفا کند.
اعتراض سازنده علاوه بر بیان نقاط ضعف به شکلی محترمانه، راه حلها و راهنماییهایی به منظور اصلاح ساختار، برای بهبود عملکرد ارائه میشود. در این نقد و اعتراض، سیستم تحت نقد علاوه بر اینکه اشکالات خود را میفهمد، انگیزه برای اصلاح و پیشرفت پیدا کرده و با هدف اصلاح ساختارهای غلط و از میان برداشتن مشکلات در این مسیر حرکت خواهد کرد.
انتقاد و راهکار
قبل از اینکه شروع به انتقاد از کسی بکنید از خود سؤال بپرسید که چرا میخواهید این کار را انجام دهید و انتقاد شما چه ضرورتی دارد؟ آیا هدفتان از این کار رشد و پیشرفت طرف مقابل است یا با این کار میخواهید عصبانیت و ناراحتی خود را به گونهای تخلیه کنید؟ اندکی مکث پیش از اعتراض کردن، باعث میشود هیجان زده عمل نکنید و کنترل بیشتری روی حرفها و حرکات خود داشته باشید. موضوع مهمتر نوع و روش بیان اعتراضات است، انتقادی که با الفاظ رکیک، صدای بلند و حالت تحقیرآمیز و اعمال خشونت باشد همراه باشد، نه تنها پذیرفته نمیشود و اعتراض و انتقاد درست را از مسیر صحیح و سازنده خود خارج میسازد، بلکه وجهه شما را نیز از بین میبرد، حتی اگر حرفتان درستترین حرف دنیا باشد. مهربان باشید و با مهربانی نظرات خود را به روشهای صحیح و درست بیان کنید.
متاسفانه آفت رفتاری در انتقاد کردن این است که افراد درباره موضوعاتی که هیچ تخصصی در مورد آن ندارند، نظر میدهند. بنابراین مهم است که اگر از چیزی انتقاد کردید، نباید در خودتان وجود داشته باشد. مثلا ما زمانی میتوانیم از پارک کردن و نحوه رانندگی دیگران ایراد بگیریم و به آنها نقد وارد کنیم که خودمان در قضیه رانندگی وضعیت خوب و مطلوبی داشته باشیم…
گاهی افراد هنگام اعتراض و نقد کردن دائماً در مورد اشتباه بودن کار فرد مقابل توضیح میدهند اما هیچ پیشنهادی برای بهبود اوضاع ندارند. انتقاد سازنده همان طور که از نامش پیداست باید به دنبال ساختن و ترمیم کردن باشد. اگر شما هیچ راه حلی برای ارائه ندارید و نمیتوانید فرد یا سیستم مقابل را راهنمایی کنید که به جای مسیر اشتباه کنونی به چه مسیری پیش برود؛ انتقادتان مؤثر و سالم نخواهد بود.
برخی افراد نیز فضای اعتراض را صحنه جنگی میپندارند که لزوماً یک برنده دارد. در نتیجه این افراد تأکید بسیاری بر درست بودن حرف خود دارند و میخواهند طرف مقابل حتماً در موضع تسلیم قرار بگیرد تا همه حرفهایشان را بپذیرد. این شرایط مسلما منجر به مقاومت در فرد مقابل شده و از تاثیرگذاری کلامتان میکاهد و حتی در بیشتر موارد موجب برخورد سیستم مورد اعتراض با افراد معترض شود. فراموش نکنید که انتقاد سازنده در بستر گفت و گویی سالم شکل میگیرد.
مسئله آخر و البته بسیار مهم داشتن هدف نشخصی از اعتراض کردن و اقدام انتقادی علیه یک سیستم است. به عبارتی ما هنگامی که نسبت به اتفاق یا راه روشی موضعی اعتراضی میگیریم و برای بیان این نظر دست به اقدامات مختلفی میزنیم هدف و نیتمان از انجام این کارها چیست؟
برای مثال فرض کنید کارگرانی به روند کاری یک کارخانه معترض هستن و هدفشان تغییر رویه فعلی آن کارخانه میباشد. حال عدهای در فضای کارخانه دست از کار میکشند و تحصن میکنند و درخواست رسیدگی به مشکلاتشان را دارند و تا هنگامی که گوش شنوایی نیابند همانجا میمانند. عدهای دیگر دست از کار میکشند و همگی کارخانه را ترک کرده و خانههایشان برمیگردند!
گروهی دیگر را هم تصور کنید که با خشونت و داد و بیداد به دنبال گرفتن حق خود هستند.
مسلما همه این افراد هدفشان اعتراض و تغییر وضعیت کارخانه به شرایط بهتری میباشد اما هرکدام روشی را انتخاب کردهاند که نتایج مختلفی خواهد داشت.
گروه خشنتر قطعا بدون نتیجه کارشان بدون پاسخ خواهد ماند و چه بسا پس از آرام شدن اوضاع این اقدام آنها منجر به اخراج شدن چند نفر از کارگران هم بشود!
گروه دوم که به خانه برگشتند کارشان چیزی جز غیبت از کار نیست و به هیچ عنوان چهره انتقادی و اعتراضی نخواهد داشت و فقط با این اقدام خود را متهم به ایجاد اختلال در روند کاری کارخانه کردهاند و باز نتیجهای جز کسر حقوق و اخراج نخواهد داشت.
اما گروه اول کارگران که راه و روش متفاوت و صحیحی برای بیان اعتراض خود انتخاب کردند قطعا پاسخ درخوری هم برای آن خواهند گرفت و در نهایت اعتراضشان به نتیجه خواهد رسید و مشکلات گذشته مرتفع میشوند. در میان این سه گروه تنها کارگران گروه اول به هدف و نیست اقداماتشان فکر کرده بودند و نتیجه کار برایشان اهمیت داشته است. در حالی که دیگران تمرکزشان روی اصل موضوع اعتراض بوده و به هیچ عنوان رسیدن به رفع مشکلات و رفع نیازها برایشان اولویتی نداشته است که در این شرایط اوضاع حتی بدتر از قبل خواهد شد.
در پایان بهتر است بگوییم که برای حل مشکلات و معضلات نباید هدف اصلی اعتراض باشد، بلکه اعتراض کردن وسیله ایست برای رسیدن به هدفی که بهتر شدن شرایط کنونی است.
انسان زمانی موفق است که برای رسیدن به هدفی مشخص و درست برنامهی دقیق و درستی داشته باشد و راه و برای تحقق آن روشی منطقی و به دور از هیجان و احساسات انتخاب کند.
دیدگاه ها
هنوز نظری در مورد این پست وجود ندارد اولین نفر باشید!